تحول در مفهوم اصل عدم مداخله در حقوق بینالملل
نویسنده
چکیده مقاله:
چکیده "اصل عدم مداخله" در امور داخلی کشورها یکی از اصول بنیادین حقوق بینالملل است که به موجب این اصل عام کشورها از دخالت در امور یکدیگر منع شدهاند. رعایت اصل مذکور موجب حفظ حاکمیت و استقلال کشورها و نتیجتاً صلح و امنیت بینالمللی خواهد بود. واضغان منشور ملل متحد سعی نمودند که با تکیه بر اصل "عدم توسل به زور" دولتها را از مداخله در امور یکدیگر بازدارند. واگذاری مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی به اعضای دائم شورای امنیت موجباتی را برای مداخله این سازمان در امور داخلی کشورها در مواردی خاص فراهم آورد. جامعه بینالمللی در خلال جنگ سرد تلاش نمود که اصل "منع مداخله" را تا حدودی رعایت نماید. بعد از فروپاشی شوروی، شورای امنیت با تفسیر گسترده از مفهوم صلح و امنیت بینالمللی، «صلح داخلی» را با «صلح بینالمللی» مرتبط دانست و بدین ترتیب نسبت به رخدادهایی چون نقض حقوق بشر و فجایع انسانی در قلمرو دولتها احساس تکلیف و مسئولیت نموده و اقدام به مداخله نظامی در کشور ناقض حقوق انسانی نمود. به این ترتیب اصل "عدم مداخله" تا حدودی تضعیف گردید. بعد از وقایع 11 سپتامبر 2001 شورای امنیت خود را در قبال مسائلی چون مبارزه با "تروریسم بینالمللی" و ممانعت از تکثیر سلاحهای کشتار جمعی مسئول دانست و در مقام یک مرجع قانونگذاری بینالمللی و با تصویب دستورالعملهای عام برای کشورها وارد قلمرو و داخلی آنها گردید. همچنین ایالات متحده آمریکا با اتخاذ دکترین «دفاع مشروع پیشگیرانه» اعلام نمود که خود را ملتزم به رعایت ضوابط ناظر بر عدم کاربرد زور در منشور ندانسته و در صورت به خطر افتادن منافع آمریکا خود رأساً اقدام مینماید. نتیجه رویکرد جدید آمریکا، مداخله نظامی در کشورهایی مثل عراق و افغانستان از اعتبار تنها مرجع حفظ صلح و امنیت بینالمللی کاست و اصل "عدم مداخله" را نیز خدشهدار نمود. در حال حاضر با معرفی اصول حقوق بشر به عنوان قاعده آمره، از نظر حقوقی نه تنها حکومتها بایستی آن را رعایت نمایند بلکه در خاتمه دادن به نقض آن نیز مکلف شدهاند. مسئولیت اولیه حمایت از مردم به عهده دولت است. چنانچه دولتی نتواند و یا نخواهد از اتباع خود و یا جمعیت قربانی در قلمرو خود حمایت نماید. نظریه "مسئولیت بینالمللی حمایت" جایگزین اصل "عدم مداخله" میگردد بر اساس این نظریه همه دولتها مسئولیت حمایت از افراد تحت ستم را در چارچوب مقررات منشور بر عهده خواهند گرفت.
منابع مشابه
نسبت اصل عدم مداخله در حقوق بینالملل معاصر و اصل حمایت از مستضعفین در حقوق اسلامی
مشروعیت مداخله به نفع بیداری اسلامی معاصر در جهان عرب را تنها یک اصل میتواند به نیکی توجیه کند و آن اصل اسلامی حمایت از مستضعفان است و نیز تنها، اصول«منع توسل به زور» و «عدم مداخله» در حقوق بینالملل معاصر است که میتواند مانع تحقق این اصل اسلامی شود. هرچند اصل عدم مداخله از جمله اصول بینالمللی است که کلیت آن به نوعی در نظام حقوقی اسلام هم پذیرفته شده است، اما در هر دو نظام حقوق بینالملل معا...
متن کاملتحول مفهوم مداخله بشردوستانه در روابط بینالملل
هدف اصلی این نوشتار، بررسی تحول مفهوم مداخله بشردوستانه در روابط بینالملل با کمکگرفتن از تئوریهای روابط بینالملل میباشد. مداخله بشردوستانه در جامعه بینالمللی به مثابه قاعده، سختترین آزمایش برای جامعه مذکور است که بر اساس اصول حاکمیت، عدم مداخله و عدم استفاده از زور پایهریزی شده است. با جهانیشدن مقوله حقوق بشر و توجه ویژه به دوریگزیدن از نسلکشی، شکنجه و تجاوز به حقوق اولیه انسانها، ا...
متن کاملنسبت اصل عدم مداخله در حقوق بین الملل معاصر و اصل حمایت از مستضعفین در حقوق اسلامی
مشروعیت مداخله به نفع بیداری اسلامی معاصر در جهان عرب را تنها یک اصل می تواند به نیکی توجیه کند و آن اصل اسلامی حمایت از مستضعفان است و نیز تنها، اصول«منع توسل به زور» و «عدم مداخله» در حقوق بین الملل معاصر است که می تواند مانع تحقق این اصل اسلامی شود. هرچند اصل عدم مداخله از جمله اصول بین المللی است که کلیت آن به نوعی در نظام حقوقی اسلام هم پذیرفته شده است، اما در هر دو نظام حقوق بین الملل معا...
متن کاملحملات سایبری و نقض اصل عدم مداخله
پیشرفت فناوری موجب مواجهۀ روزافزون دولتها با حملات سایبری شده است. بیشترین حملات سایبری که دولتها با آن مواجهاند، از نوع حملات سایبری نفی یا محرومسازی از سرویس توزیعشدۀ اینترنتی است. اینگونه حملات آثار مخرب مستقیم و آنی ندارند، به همین دلیل ارزیابی آنها در قالب ممنوعیت توسل به زور و حملات مسلحانه قرار نمیگیرد و معمولاً دولتها نیز با توجه به شدت کمتر آنها در برخی موارد حتی از پیگیری و شنا...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 4 شماره 16
صفحات 93- 128
تاریخ انتشار 2011-12-28
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023